شماره ٢٩٦: کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟
به نام من ز لبت بوسه اى سؤال کند؟
دلم قرين غم و درد و رنج و غصه شود
چو ياد آن لب و رخسار و زلف و خال کند
نه محرمى که لبم نامه بلا خواند
نه همدمى که دلم قصه وصال کند
نيامدست مرا در خيال جز رخ تو
اگر چه نرگس مستت جزين خيال کند
مرا دليست سراسيمه در ارادت تو
که از سماع حديث تو وجد و حال کند
به گرد روى چو ماهت ز زلف مى بينم
شبى دراز، که روز مرا چو سال کند
اگر چه بار غم خود تو سهل پندارى
نه هم دليش بيايد که احتمال کند؟
ز سيم اشک مرا دامنيست مالامال
ولى رخ تو کجا التفات مال کند؟
به ديدنى ز تو راضى شديم و غمزه تو
اميد نيست که آن نيز را حلال کند
ز بار هجر تو گشت اوحدى شکسته، مگر
دواى خويش به ديدار آن جمال کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید