شماره ٢٥٩: عشق را پا و سر پديد نشد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عشق را پا و سر پديد نشد
زين بيابان خبر پديد نشد
جز دل دردمند مسکينان
ناوکت را سپر پديد نشد
همه چيز از تو بود و در همه چيز
جز تو چيزى دگر پديد نشد
خبرى شد عيان من از فکر
وز عنايت خبر پديد نشد
هر که پيش تو جان نکرد ايثار
از وجودش اثر پديد نشد
تا تو منظور بيدلان نشدى
هيچ صاحب نظر پديد نشد
اوحدي، چاره اى بکن خود را
کز تو بيچاره تر پديد نشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید