شماره ٢٠٨: تير از کمان به من اندازد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تير از کمان به من اندازد
عشق از کمين چو برون تازد
درکس نيوفتد اين آتش
کو را چو موم بنگدازد
چون شاه ما سپه انگيزد
چون ماه ما علم افرازد
از دست بنده چه کار آيد؟
جز سرکه در قدمش بازد؟
آن کس که غير او داند
هرگز بغير نپردازد
در پرده راه ندارد کس
و آنگاه پرده که او سازد
بنوازدم چو بخواهد زد
پس بهتر آنکه بننوازد
بس فتنها که برانگيزد
آن رخ چو پرده براندازد
با اوحدى غم او هر دم
از گونه دگر آغازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید