شماره ١٩٦: جز لبم شرح ميان او نکرد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جز لبم شرح ميان او نکرد
جز دلم وصف دهان او نکرد
روى اقبالى نديد آن سر، که زود
جاى خود بر آستان او نکرد
راز دل زان فاش مى گردد، که دوست
چاره درد نهان او نکرد
هر که قتل ما بديد آگاه شد:
کان بجز تير و کمان او نکرد
آنکه سر در پاى عشق او نباخت
دست وصل اندر ميان او نکرد
خاطر آشفته ما کى کند؟
عشرتى کندر زمان او نکرد
بر که نالد اوحدى زين پس، که دوست
گوش بر آه و فغان او نکرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید