شماره ١٢٥: جز نقش تو در خيال نيست

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جز نقش تو در خيال نيست
جز با غمت اتصال ما نيست
شد روز من از غمت چو سالى
ليکن چه کنم؟ چو سال ما نيست
از زلف تو حلقه اى نديديم
کو در پى گوشمال ما نيست
از روى تو کام دل چه جوييم؟
گوش تو چو بر سؤال ما نيست
بار چو تو دلبرى کشيدن
در قوت احتمال ما نيست
از خيل که اي؟ که بر رخ تو
زلفت همه هست و خال ما نيست
حال دل ما ز خويشتن پرس
زيرا که کسى به حال ما نيست
دل مرغ هواى تست، ليکن
راه هوست به بال ما نيست
گر سود کنم مرنج، کآخر
نقصان تو در کمال ما نيست
پيش رخ اوحدى چه نالي؟
کورا سر قيل و قال، نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید