نهان از نهان کيست؟ دلدار ماست
برون از جهان چيست؟ بازار ماست
به دستم ز باغ جهان گل مده
که بى روى آن نازنين خار ماست
اگر مقبلى هست،در بند اوست
وگر مشکلى هست، در کار ماست
بر ما بجز نام آن رخ مگوى
که او قبله چشم بيدار ماست
نديدى رخش را، ز ما هم مپرس
بديدي، چه حاجت به گفتار ماست؟
چو پندار باشى ز دلدار دور
که دورى هم از پيش پندار ماست
در آن مصر اگر شرمسارى بريم
ازين صاع باشد، که دربار ماست
ز نار غم آن پرى شعله اى
باين خرقه در زن، که زنار ماست
ميان من و او حجاب اوحديست
چو او رفع شد، روز ديدار ماست