شماره ٧٢: گرچه صد بارم برانند از برت

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گرچه صد بارم برانند از برت
بر نمى دارم سر از خاک درت
تا ابد منظور جاني، زانکه دل
در ازل کرد اين نظر بر منظرت
زاهد از سر تو ز آن رو غافلست
کو نمى بيند به محراب اندرت
هر صباحى تازه گردد جان ما
از نسيم طره جان پرورت
همچو جان وصل تو ما را در خورست
گر چه جان ما نباشد در خورت
هر چه بود اندر سر کار تو شد
خود به چيزى در نمى آيد سرت
شير گيران پلنگ انداز را
کرد عاجز پنجه زور آورت
بر نگيرد سر ز خط امر تو
هر که شد چون اوحدى فرمان برت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید