شماره ٢٦: غم عشقت، اى پسر، بسوزد همى مرا

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
غم عشقت، اى پسر، بسوزد همى مرا
ترا گر خبر شدى نبدى غمى مرا
دمم مى دهى که: من بيابم دمى دگر
گره بر دمم زدي، رها کن دمى مرا
به نام تو زيستم همه عمر و خود ز تو
نه بر دست نامه اي، نه بر لب نمى مرا
مکن بيش ازين ستم، به نيکى گراى هم
چو زخمم به دل رسيد، بنه مرهمى مرا
مرا در فراق خود به پرسش عزيز کن
که هرگز نيوفتاد چنين ماتمى مرا
نخواهم به عالمى غمت را فروختن
کز آنجا ميسرست چنين عالمى مرا
غم روز هجر تو بگويم يکان يکان
اگر در کف او فتد شبى محرمى مرا
کم و بيش اوحدى چو اندر سر توشد
تو نيز پرسشى بکن به بيش و کمى مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید