شماره ٤: قرارى چون ندارد جانم اينجا

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
قرارى چون ندارد جانم اينجا
دل خود را چه مى رنجانم اينجا؟
سر عاشق کله دارى نداند
بنه کفشي، که من مهمانم اينجا
مرا گفتي: کز آنجا آگهى چيست؟
چه مى پرسي، که من حيرانم اينجا
نه او پنهان شد از چشمم، که من نيز
ز چشم مدعى پنهانم اينجا
اگر بتوان حديثى گوى از آن روى
که من بى روى او نتوانم اينجا
نگارينى که سرگرداند از من
نگرداني، که سرگردانم اينجا
مرا با دوست پيمانى قديمست
بدان پيوند و آن پيمانم اينجا
ز زلفش برد ما غم هست بويى
چنين زنده به بوى آنم اينجا
به درد اوحدى دلشاد گشتم
که آن لب مى کند درمانم اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید