شماره ٦٥٥: به ديده اى که ترا ديده ام نمى يارم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
به ديده اى که ترا ديده ام نمى يارم
کزان نظر به سوى ديگرى به بار آرم
چه وقت بود که افتاد به تو آم سر و کار
که کار سر شد و در سر نمى شود کارم
کجا روم، چه کنم کز تو هر کجا که روم
کمند گيسوى تو مى کند گرفتارم
کنون که پيش رخت همچو زلف مى پيچم
فرو گذاشت مکن اين چنين به يک بارم
مخسپ ايمن از آهى که مى زنم هر شب
که فتنه بار توام تا به روز بيدارم
مرا به هر سختى از زبان غمزه مسوز
به دست خويش بزن تيغ، اگر گنه کارم
به پيش روى تو از بيم آنکه کشته شوم
چو شمع سوختم و دم زدن نمى يارم
فتاده بر در تو خسرو و ندانستى
که اوفتاده خود را فرود نگذارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید