شماره ٦٥٦: به ديدنت که من خو گرفته مى آيم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
به ديدنت که من خو گرفته مى آيم
بکش به غمزه که بر خويش مى نبخشايم
چو بهر ديدن روى خودم بخواهى کشت
به خشم روى نتابي، گرت به خواب آيم
شبى به خواب نياسوده ام، بيا که مگر
ز دولت تو به خواب اجل نياسايم
گريست ديده بسى خون ز رشک حسرت، از آنک
شبى به کوى تو خارى خليد در پايم
ز بهر آنکه نبوسد کسى درت جز من
ز خون دل همه خاک درت بيالايم
گهى فتاده بدم نيم سوخته جانى
وزيد بادى از آن کوى و برد بر جايم
برون نمى رود از کام تلخى هجرم
اگر چه من به سخن خسرو شکر خايم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید