شماره ٦٠٢: شب تا به روز خون جگر نوش کرده ام

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
شب تا به روز خون جگر نوش کرده ام
خوش عشرتى ست اين که شب دوش کرده ام
خون شد حرام شرع، ولى من چو عاشقم
بر من حلال باد که خوش نوش کرده ام
گر سرو و لاله اى بر برم نيست، اين بس است
کز خون ديده لاله در آغوش کرده ام
گفتى «به فرق بر سر کويم طواف کن »
زين لطف پاى خويش فراموش کرده ام
اين سر که نيست يک نفس از درد عشق دور
بارى ز محنتى ست که بر دوش کرده ام
بکشيد وه مرا که نخفته ست آن نگار
زان ناله ها که شب من بيهوش کرده ام
گويند «کز چه عاشق ديوانه اى گشته اي؟»
گفتار خسرو است که در گوش کرده ام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید