شماره ٧٨: تا چين زلف بر رخ دلدار نشکند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تا چين زلف بر رخ دلدار نشکند
بازار حسن و رونق تاتار نشکند
گر يار بشکند دل ما را هزار بار
دانم بدين قدر که دل يار نشکند
ما را مباد توبه ز مستى و عاشقى
تا جام عشق و کوزه خمار نشکند
زاهد، چرا ملامت مستان کني، بگو
تا عهد و توبه مردم هشيار نشکند
در عاشقى درست نباشد کسى که او
ناموس خويش بر سر بازار نشکند
با زلف تست عهد دل ما و زينهار
در گوش او بگوى که زنهار نشکند
در پاى بوس يار ز غوغاى عاشقان
سرها رود که گوشه دستار نشکند
گر آب خضر خواند لبت را خرد، چه شد؟
نرخ گهر به طعن خريدار نشکند
خسرو ز زلف يار خلاصى طمع مدار
تا اين دل شکسته به يکبار نشکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید