جمهوری اسلامی شعر را تغییر داده،، این دوبیت شعر بدین گونه گفته شده،،،، از جمله ی رفته گان این راه دراز باز آمده ای کو که به ما گوید راز ؟؟؟؟ هان بر سر این دو راهه از روی نیاز چیزی نگذاری که نمی آیی باز
خویش در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۰ نوشته
ازجمله رفتگان این راه دراز
بازآمده ای کو که ازاو پرسم راز
هان برسراین دوراهه ی آز نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز
ناشناس در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۰ نوشته
سلام
رباعی به این معروفی، شایسته نیست این همه تغییرات و اشتباه درش لحاظ بشود
مجتهدی نادر در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ نوشته
من وا ماندم از این همه جوریت در رباعیات خیام بزرگ
فی فی در تاریخ ۲ اسفند ۱۴۰۱ نوشته
جان معنا عشق ست و زندگی و کار و بازی و آزادی/ نیست دیگر هنگامه ستم بر زن و مرد و ادامه بردگی و طاعت و بندگی به ولی/ جانا بهر دریافت و فهم و درک این معنا بی درنگ آماده شو خروشان/ شو خطر کن جان معنا را بجوی ز کام گربه کان و روبه هان و شی رَکان / حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیروی و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ نیستند حکمت و کار و امر و کلام خداوند/ الا وسوسه های ابلیس و شیطان یا شیطان و یا اهریمن/ شیخا بیا پیاله ای از شراب قندی نوش در این حال و بر گرد این میز زرین/ که نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/ از جمله رفته گان به آن سوی دیوار نامرئی مرگ در طول این راه دراز/ تاکنون باز آمده ای کو از آنسو به این سو که به ما گوید راز / گیانا چرخه تولد و مرد در طول این شاهراه نمی چرخد یک و دو و سه و صد و هزار بار/ بلکه بسی فراوان و بسیار و بیشمار / هر بار در یک مرتبه و درجه کامل برتر از مرتبه و درجه پیشین و قبل /تا در پایان راه دریایم همگی دوباره به روشنی جمال و جلال آفریدگار عزّ و جّل /