شماره ٧٦٦: به گريه نقطه خال تو از نظر نرود
به گريه نقطه خال تو از نظر نرود
که داغ لاله به خونابه جگر نرود
ز چاه خوبى يوسف نمى شودخس پوش
به بند حسن گلوسوز از شکر نرود
چه سود دولت دنيا خسيس طبعان را
که حرص از آتش سوزان به تاج زر نرود
ز دل به باده روشن نمى رود غم عشق
به آفتاب کلف از رخ قمر نرود
تمام روى زمين بى نزاع وجنگ وجدل
ازان کس است که از حد خود بدر نرود
که مى برد خبر کشتن مرا بيرون
ز محفلى که ز دلبستگى خبر نرود
به زير برگ خزيده است ميوه ام جايى
کز آفتاب رگ خامى از ثمر نرود
به خاص وعام بزرگانه مى دهد پهلو
چرا به پاى خم مى کسى به سرنرود
تسلى دل صائب به وصل ممکن نيست
که تلخکامى بادام از شکر نرود
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده