شماره ٥٠٤: نمرده، عمر کسى جاودان نمى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نمرده، عمر کسى جاودان نمى گردد
خراب تا نشود اين دکان نمى گردد
چنان ز قيد تعلق سبک بر آمده ام
که از خمار سر من گران نمى گردد
مرا بس است همين آبرو که سجده من
غبار خاطر آن آستان نمى گردد
ز بس که شکوه خونين به روى هم فرش است
چو غنچه در دهن من زبان نمى گردد
تو از گداز سخن چون هلال تا نشوى
زبان خامه ثريافشان نمى گردد
گرانى و سبکى گرچه ضد يکدگرند
کسى سبک نشود تا گران نمى گردد
هزار سبحه تزوير هست در گردش
در آن حريم که رطل گران نمى گردد
فلک نمى کشدت چون کمان به جانب خود
ز بار درد قدت تا کمان نمى گردد
کدام قافله پا مى نهد به وادى عشق
که ذره ذره چو ريگ روان نمى گردد
اگرچه بلبل اين باغ نغمه پردازست
حريف صائب آتش زبان نمى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید