شماره ٥٠٥: جهان حيات کسى را ضمان نمى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
جهان حيات کسى را ضمان نمى گردد
که مصدر اثرى در جهان نمى گردد
ز کلفت تو چه پرواست سيل حادثه را؟
غبار سد ره کاروان نمى گردد
قدم ز جاده راستى برون مگذار
که تير راست خجل از نشان نمى گردد
نسيم غنچه تصوير را به حرف آورد
هنوز يار من به من همزبان نمى گردد
ز صبح صادق اگر پيرهن کنم در بر
صداقتم به تو خاطر نشان نمى گردد
شکايت من از افلاک اختيارى نيست
ستم رسيده حريف زبان نمى گردد
چه حاجت است نگهبان سياه چشمان را؟
به گرد کله آهو شبان نمى گردد
تو بى نياز و بجز حرف گرد سرگشتن
مرا به هيچ حديثى زبان نمى گردد
محبت است و همين شيوه جوانمردى
گمان مبر که زليخا جوان نمى گردد
ز سنگ تفرقه خالى شده است دامانش
به گرد خاک، عبث آسمان نمى گردد
هزار بار مرا کرد امتحان صائب
هنوز عشق به من مهربان نمى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید