شماره ٣٦٤: باغ در بسته ما ديده پوشيده بود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
باغ در بسته ما ديده پوشيده بود
گل ناچيده ما دامن برچيده بود
صورت خوب به هر مشت گلى مى بخشند
تا که شايسته اخلاق پسنديده بود؟
دانه اى مى جهد از برق حوادث سالم
که زمين در نظرش تابه تفسيده بود
فيض آزادگى و آب حيات است يکى
سرو را خرمى از دامن برچيده بود
نيست در چشم پريشان نظران نور يقين
اين گهر در صدف ديده پوشيده بود
پيش چشمى که شد از سرمه وحدت روشن
صدفى نيست که بى گوهر سنجيده بود
از جهانگردى ظاهر نشود کار تمام
هرکه در خويش سفر کرد جهانديده بود
سالکان بى نظر پير به جايى نرسند
رشته بى ديده سوزن ره خوابيده بود
تا قيامت نشود غنچه گل آغوشش
هرکه در خانه زين مست ترا ديده بود
فارغ از سير گلستان جهانم صائب
که پريخانه من ديده پوشيده بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید