شماره ٦٨٩: باز باد صبح بوى آشنايى مى دهد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
باز باد صبح بوى آشنايى مى دهد
آب چشم مستمندان را روايى مى دهد
بين که چندين زاهد از خلوت برون خواهد افتاد
باد را کان زلف شغل عطرسايى مى دهد
اى رخت آشوب و چشمت فتنه و زلفت بلا
دل نگر کو با کيانم آشنايى مى دهد
هم به حق دوستى کت دوست مى دارم به جان
خوى تو گرچه نشان بى وفايى مى دهد
وه که بارى روى زيبا باز کن تا بنگرم
تا هنوزم ديده لختى روشنايى مى دهد
آمدم بر آستان دولتت اميدوار
کيست کو درويش را راه گدايى مى دهد؟
گفتى از دست فراق ما نخواهى برد جان
تو چه گويى خود که ما را دل گوايى مى دهد؟
خود مکن بيگانگى با ما، چو مى دانى که چرخ
آشنايان را ز يکديگر جدايى مى دهد
خون خسرو رايگان مزد رقيبت بر من است
گر به يک شمشيرم از دستت رهايى مى دهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید