گفتار در صبر بر ناتوانى به اميد بهى

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
كمال است در نفس مرد كريم
گرش زر نباشد چه نقصان و سيم؟
مپندار اگر سفله قارون شود
كه طبع ليمش دگرگون شود
وگر درنيابد كرم پيشه، نان
نهادش توانگر بود همچنان
مروت زمين است و سرمايه زرع
بده كاصل خالى نماند ز فرع
خدايى كه از خاك مردم كند
عجب باشد ار مردمى گم كند
ز نعمت نهادن بلندى مجوى
كه ناخوش كند آب استاده بوى
به بخشندگى كوش كب روان
به سيلش مدد مي‌رسد ز آسمان
گر از جاه و دولت بيفتد ليم
دگر باره نادر شود مستقيم
وگر قيمتى گوهرى غم مدار
كه ضايع نگرداندت روزگار
كلوخ ارچه افتاده بينى به راه
نبينى كه در وى كند كس نگاه
وگر خرده‌ى زر ز دندان گاز
بيفتد، به شمعش بجويند باز
بدر مي‌كنند آبگينه ز سنگ
كجا ماند آيينه در زير زنگ؟
هنر بايد و فضل و دين و كمال
كه گاه آيد و گه رود جاه و مال



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید