شماره ٢٩٤: مى و نغمه مسلم حوصله ئى که قدح کش گردش سر نشود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
مى و نغمه مسلم حوصله ئى که قدح کش گردش سر نشود
بحل است سبکسرى آنقدرت که دماغ جنون زده تر نشود
اگر اهل قبول اثر نشوى بتوقع سود و زيان ندوى
دل مرده بفيض نفس نرسد گل شمع دوچار سحر نشود
زتعين خواجه و خودسريش نکشى بطويله گه خريش
چه شود تگ و تاز گدا گريش که محبت حاصل زر نشود
زترانه اطلس و صوف هوس نشوى بدرافگن راز نفس
تن برهنه پوشش حال تو بس که لباس غنا جل خر نشود
تب و تاب تلاش جنون صفتت زده راه تامل عافيتت
همه گر بسراغ بهشت رسد سر مرغ هوس ته پر نشود
زجنون مشاغل حرص و هوا بطپش مفگن سر و کار نفس
خم گوشه زانوش آينه کن که ستمکش شغل دگر نشود
بد و نيک تعين خيره سرى زده جام کشاکش دربدرى
تو چو سايه گزين در بيخبرى که بزلزله زيرو زبر نشود
زقيامت دينى و غيرت دين بطپش شده خون دل ياس کمين
مددى زفسون جهان يقين که گزيده ئى ما رد و سر نشود
زسعادت صحبت اهل صفا دل و ديده رسان بحضور غنا
که تردد قطره بى سر و پا بصدف نرسيده گهر نشود
بحديث نهفته زبان مگشا گل عيب و هنر مفگن بملا
در پرده شب نگشوده برا که بروى تو خنده سحر نشود
بتصور وعده وصل قدم چه هوس که نخفته بخاک عدم
بغبار هواطلبان وفاستم است قيامت اگر نشود
دل خسته (بيدل) نوحه سر از تبسم لعل تومانده جدا
در ساز فغان نزند چکند سر و برگ نى که شکر نشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید