شماره ٢٧١: مرا اين آبرو در عالم پرواز بس باشد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
مرا اين آبرو در عالم پرواز بس باشد
که بال افشاندنم خميازه ياد قفس باشد
به منزل چون رسد سرگشته ئى کز نارسائيها
بيابان مرگ حيرت از غبار پيش و پس باشد
تواند بيخودى زين عرصه گوى عافيت بيرون
که چون اشک يتيمان در دويدن بينفس باشد
درين محفل خجالت ميکشم از ساز موهومى
کمال عشق من اى کاش در خورد هوس باشد
گلى پيدا نشد تا غنچه ئى نگشود آغوشش
درين گلشن ملال از ميوه هاى پيشرس باشد
بداغ آرزوئى ميتوان تعمير دل کردن
بناى خانه آئينه يک ديوار بس باشد
امل پيما ندارد غير تسخير هوس جهدى
نشاط عنکبوتان بستن بال مگس باشد
ضعيفان دستگير سرفرازان ميشوند آخر
بروز ناتوانيها عصاى شلعه خس باشد
ندارد دل جز اسباب طپيدن عشرت ديگر
همان فرياد حسرت باده جام جرس باشد
بدل هم تا توانى چون نفس مايل مشو (بيدل)
مبادا سير اين آئينه در راهت قفس باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید