شماره ٧٧: زبعد ما نه غزل نى قصيده ميماند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
زبعد ما نه غزل نى قصيده ميماند
زخامها دو سه اشک چکيده ميماند
چمن بخاطر وحشت رسيده ميماند
بساط غنچه بدامان چيده ميماند
ثبات عيش که دارد که چون پر طاوس
جهان بشوخى رنگ پريده ميماند
شرار ثابت و سياره دام فرصت کيست
فلک بکاغذ آتش رسيده ميماند
کجا بريم غبار جنون که صحرا هم
زگردباد بدامان چيده ميماند
زغنچه دل بلبل سراغ پيکان گير
که شاخ گل بکمان کشيده ميماند
بغير عيب خودم زين چمن نماند بياد
گلى که ميدمد از خود بديده ميماند
قدح ببزم تو يارب سر بريده کيست
که شيشه هم بگلوى بريده ميماند
غرور آينه خجلت است پيران را
کمان زسرکشى خود خميده ميماند
هجوم فيض در آغوش ناتوانيهاست
شکست رنگ بصبح دميده ميماند
درين چمن بچه وحشت شکسته ئى دامن
که ميروى تو و رنگ پريده ميماند
بنام محض قناعت کن از نشان عدم
دهان يار بحرف شنيده ميماند
زسينه گر نفسى بيتو ميکشد (بيدل)
بدود از دل آتش کشيده ميماند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید