شماره ٢٥٢: جانا، نظرى به ما نکردى
غزلستان ::
فخرالدین عراقی ::
غزلیات
جانا، نظرى به ما نکردى
با خويشتن آشنا نکردى
يکدم به مراد ما نبودى
يک کار براى ما نکردى
يک وعده خود بسر نبردى
يک حاجت ما روا نکردى
ما را به وصال وعده دادى
و آن وعده خود وفا نکردى
هر لابه، که بر در تو کرديم
نشنيدى و گوش وا نکردى
در کوى تو آمديم و ما را
بر خاک درت تو جا نکردى
پس در دل تو چگونه گنجم؟
چون بر در خود رها نکردى
درد دل خسته عراقى
ديدي، به کرم دوا نکردى
نظرات نوشته شده