شماره ١٧١: تا کى از دست تو خونابه خورم؟

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا کى از دست تو خونابه خورم؟
رحمتي، کز غم خون شد جگرم
لحظه لحظه بترم، دور از تو
دم به دم از غم تو زارترم
نه همانا که درين واقعه من
از کف انده تو جان ببرم
چه شود گر بگذرى تا من
چون سگان بر سر کويت گذرم؟
آمدم بر درت از دوستيت
دشمن آسا مکن از در، بدرم
دم به دم گرد درت خواهم گشت
تا مگر بر رخت افتد نظرم
خود چنين غرقه به خون در، که منم
کى توانم که به رويت نگرم؟
تا من از خاک درت دور شدم
نامد از تو که بپرسى خبرم؟
کرمت نيز نگفت از سر لطف
که: غم کار عراقى بخورم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید