شماره ١٠٨: وه! که کارم ز دست مى برود

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
وه! که کارم ز دست مى برود
روزگارم ز دست مى برود
خود ندارم من از جهان چيزى
وآنچه دارم ز دست مى برود
يک دمى دارم از جهان و آن نيز
چون برآرم ز دست مى برود
بر زمانه چه دل نهم؟ که روان
همچو يارم ز دست مى برود
در خزان ار دلى به دست آرم
در بهارم ز دست مى برود
از پى صيد دل چه دام نهم؟
که شکارم ز دست مى برود
چه کنم پيش يار جان افشان؟
که نثارم ز دست مى برود
نيست جز آب ديده در دستم
زان نگارم ز دست مى برود
طالعم بين که: در چنين غم ها
غمگسارم ز دست مى برود
بخت بنگر که: پاى بر دم مار
يار غارم ز دست مى برود
دستگيرا، نظر به کارم کن
بين که کارم ز دست مى برود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید