شماره ٣٥: جز ديدن روى تو مرا راى دگر نيست

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جز ديدن روى تو مرا راى دگر نيست
جز وصل توام هيچ تمناى دگر نيست
اين چشم جهان بين مرا در همه عالم
جز بر سر کوى تو تماشاى دگر نيست
وين جان من سوخته را جز سر زلفت
اندر همه گيتى سر سوداى دگر نيست
يک لحظه غمت از دل من مى نشود دور
گويى که غمت را جز ازين راى دگر نيست
يک بوسه ربودم ز لبت، دل دگرى خواست
فرمود فراق تو که: فرماي، دگر نيست
هستند تو را جمله جهان واله و شيدا
ليکن چو منت واله و شيداى دگر نيست
عشاق تو گرچه همه شيرين سخنانند
ليکن چو عراقيت شکرخاى دگر نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید