شماره ٥٧٥: اکسير شادمانى است خاک ديار طفلى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
اکسير شادمانى است خاک ديار طفلى
بازيچه اى است عشرت از رهگذار طفلى
شيرافکنان غم را در چشم خاک ريزد
بر هر طرف که تازد دامن سوار طفلى
در عالم مکافات هرباده را خمارى است
تلخى زندگانى باشد خمار طفلى
در برگريز پيرى شد رخنه هاى آفت
هر خنده اى که کرديم در نوبهار طفلى
خطى کشيد بر خاک گردون کينه پرور
هر جلوه اى که کرديم در روزگار طفلى
شد از فشار گردون موى سفيد و سرزد
شيرى که خورده بوديم در روزگار طفلى
هر چند گرد پيرى بر رخ نشست ما را
مشغول خاکبازى است دل بر قرار طفلى
شد عمر و خارخارش در دل هنوز باقى است
هر چند بوده ده روز صائب بهار طفلى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید