شماره ٢٠٢: ز رفتن تو ز جسم ضعيف جان رفته

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
ز رفتن تو ز جسم ضعيف جان رفته
هماى از سر اين مشت استخوان رفته
دو دولت است که يکبار آرزو دارم
تو در کنار من و شرم از ميان رفته
به نوبهار چنان غره اى که پندارى
که خار در قدم موسم خزان رفته
اميد گوشه چشمم به دستگيرى توست
که در رکاب تو از دست من عنان رفته
کلاه گوشه دودم به عرش ساييده است
حديث عشق تو هرگاه بر زبان رفته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید