شماره ١١١: کى دوبين مى شود از سايه تماشايى سرو؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
کى دوبين مى شود از سايه تماشايى سرو؟
هر سيه رو نشود پرده يکتايى سرو
نشود ديده حق بين دودل از کثرت خلق
چه خلل مى رسد از برگ به يکتايى سرو؟
حسن گلهاى چمن پا به رکاب است تمام
پاى برجاست مخلد چمن آرايى سرو
از سرافرازى حسن است نه از کوتاهى
به زمين گر نکشد دامن رعنايى سرو
دو سه روزى است نظربازى بلبل با گل
در خزان سبز بود بخت تماشايى سرو
سفر عالم بالا به قدم نتوان کرد
مانع نشو و نما نيست گران پايى سرو
زان مبدل نکند جامه خود را هرگز
کز تن خويش بود جامه زيبايى سرو
دست آزاده و دريوزه حاجت، هيهات
برنيايد ز بغل پنجه گيرايى سرو
مى شود ديده ور از فيض نظربازان حسن
قمرى از طوق بود ديده بينايى سرو
دل آزاده نگردد ز گرفتاران باز
کم ز قمرى نشود وحشت تنهايى سرو
راستى پيشه خود کن که بود سبز مدام
مجلس افروزى شمع و چمن آرايى سرو
نفس سرد خزان باد بهارست او را
نيست در باغ نهالى به شکيبايى سرو
گر زند با قد او لاف رعونت، از آه
مى کنم فاخته اى جامه مينايى سرو
آسمان در نظر همت مردان پست است
نرسد سبزه خوابيده به رعنايى سرو
کاهلان سنگ ره گرمروان مى گردند
که زمين گير شود آب ز همپايى سرو
صائب از عالم بالا به تو فيضى نرسد
تا چو قمرى نشوى واله و شيدايى سرو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید