شماره ١١٠: چرب نرمى ز رقيبان ستمکار مجو
چرب نرمى ز رقيبان ستمکار مجو
گل بى خار ز خار سر ديوار مجو
مغز تحقيق ز ارباب عمايم مطلب
آنچه در سر نتوان يافت ز دستار مجو
با علايق سخن از عالم تجريد مزن
پيشى از قافله با جان گرانبار مجو
سخنى کز لب خاموش تراود بکرست
گوهر سفته ز گنجينه اسرار مجو
در ترازوى قيامت نتوان يافت کجى
حيف و ميل از دل و از ديده بيدار مجو
سرو را دست تهى خط امان شد ز خزان
عمر اگر مى طلبى روزى بسيار مجو
دل آسوده مخواه از فلک زنگارى
خوشه از سبزه بى حاصل زنگار مجو
سايه بال هما خواب گران مى آرد
در سراپرده دولت دل بيدار مجو
خون چو شد مشک، محال است دگر خون گردد
دل خود صائب ازان طره طرار مجو
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده