شماره ٦١: مى زند ناخن به دل خار سر ديوار تو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
مى زند ناخن به دل خار سر ديوار تو
چون تماشايى نظر بردارد از گلزار تو؟
دل نگردد چون خراب از جلوه مستانه ات؟
نقش پا رطل گران مى گردد از رفتار تو
هر که يک پهلو فتد، با او طرف گشتن خطاست
برنمى آيد کسى با تيغ بى زنهار تو
چون دهم از شکوه دردسر ترا، کز نازکى
گل گرانى مى کند بر گوشه دستار تو
مى شود باريک سرو از رخنه ديوار باغ
چون به سير گلشن آيد سرو خوش رفتار تو
گر نباشد بر دلت مرگ پرستاران گران
مى توان مرد از براى نرگس بيمار تو
مستى حسن ترا پيمانه اى در کار نيست
ديدن آيينه باشد ساغر سرشار تو
خنده گل در گلوى غنچه مى گردد گره
چون به شکرخنده آيد لعل گوهربار تو
از عرق تر مى کند هر روز چندين پيرهن
ماه کنعان از حجاب گرمى بازار تو
سير چون بيند ترا عاشق، که از لغزندگى
دست و پا گم مى کند نظاره از رخسار تو
چون نسازد خانه تنگ صدف را سينه چاک؟
بحر تنگى مى کند بر گوهر شهوار تو
گر ز آب زندگى لب تر نسازد دور نيست
هر که را دل زنده گردد صائب از گفتار تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید