شماره ٣٥: دارد متاع يوسف در هر گذر صفاهان
دارد متاع يوسف در هر گذر صفاهان
امروز خوش قماشى ختم است بر صفاهان
چون دلبران نوخط هر روز مى فزايد
بر دستگاه خوبى حسن دگر صفاهان
روشن شود نظرها از ديدن سوادش
دارد چو سرمه حقى بر هر نظر صفاهان
همچون درخت طوبى از اعتدال موسم
در چار فصل باشد صاحب ثمر صفاهان
چون چشم خوبرويان از گرد سرمه دارد
تشريف خاکسارى دايم به بر صفاهان
از گرد کلفت و غم شستند دست دلها
روزى که بر ميان بست از پل کمر صفاهان
در ظلمت سوادش آب حيات درج است
در وقت شام دارد فيض سحر صفاهان
بر جلوه ظهورش تنگ است آسمان ها
در هر صدف نگنجد همچون گهر صفاهان
پهلو زد به همت خاکش ز سربلندى
زان سوى آسمانها دارد خبر صفاهان
از صحت هوايش صائب نمى توان يافت
جز چشم خوبرويان بيمار در صفاهان
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده