شماره ٧٧٦: همين سرگشتگى چشم حريص از مال مى بيند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
همين سرگشتگى چشم حريص از مال مى بيند
چه آسايش زخرمن ديده غربال مى بيند؟
جهان چون چشم سوزن مى شود در چشم کوته بين
اگر کوتاهيى در رشته آمال مى بيند
اجل بار گرانباران دنيا را سبک سازد
بود در خواب اگر آسايشى حمال مى بيند
خرابيهاى ظاهر، گنج در ويرانه مى دارد
مبصر جغد را مرغ همايون فال مى بيند
چه گل چيند زعمر خود گنهکارى که عالم را
زخون بيگناهان طشت مالامال مى بيند
بر آن بالغ نظر رحم است در قيد جهان بودن
که اوضاع جهان بازيچه اطفال مى بيند
نگيرد آب گوهر جاى گرد خاکسارى را
به دريا متصل شد سيل و در دنبال مى بيند
لب جان بخش روح الله و چشم تنگ سوزن را
به يک چشم غلط بين ديده دجال مى بيند
نماند از عمر يک دم خواجه مغرور را افزون
زغفلت همچنان مستقبل احوال مى بيند
نباشد هر که را در خير دست از کوته انديشى
چه گل از عمر مى چيند، چه خير از مال مى بيند؟
به ناکامى بساز از چشمه حيوان که اسکندر
زظلمت زنگ بر آيينه اقبال مى بيند
کجا صائب شود همخانه با من عشوه پردازى
که در آيينه با صد ناز در تمثال مى بيند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید