شماره ٦٤٤: زسوز دل مرا از چشم گريان دود مى خيزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
زسوز دل مرا از چشم گريان دود مى خيزد
ازين دريا به جاى ابر نيسان دود مى خيزد
از آن آتش که زد در کوه و صحرا ناله مجنون
هنوز از روزن چشم غزالان دود مى خيزد
کدامين بلبل آتش نفس زباغ بود امشب؟
که جاى سنبل و ريحان زبستان دود مى خيزد
نمى آرد به سامان سيم و زر حرص سيه دل را
همان از مجمر زرين پريشان دود مى خيزد
مگر افتاد يک جانب نقاب از چهره ليلي؟
که جاى گردباد از اين بيابان دود مى خيزد
منه دل بر جهان پوچ اگر از شير مردانى
که تا جا گرم سازى زين نيستان دود مى خيزد
مزن آتش به جان بيگناهان، رحم کن بر خود
که آخر از رخ آتش عذاران دود مى خيزد
شود از پرده پوشى درد و داغ عشق رسواتر
زشمع زير دامن از گريبان دود مى خيزد
ندارد ثابت و سيار صائب در جگر آهى
همين از شمع من زين نه شبستان دود مى خيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید