شماره ٤٣٧: ازان از سير صحرا خاطرم خشنود مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
ازان از سير صحرا خاطرم خشنود مى گردد
که داغم از سواد شهر مشک اندود مى گردد
زما انديشه دارد خصم بى حاصل، نمى داند
که چوب بيد در آتشگه ما عود مى گردد
غبار راه هر کس مى شوم از پستى طالع
پى آزار من زنبور خاک آلود مى گردد
گر اظهار پشيمانى کند گردون مشو ايمن
که بدعهد از پشيمانى پشيمان زود مى گردد
اگر اين است برق بى نيازى غمزه او را
متاع کفر و ايمان سر بسر نابود مى گردد
نمى دانم زيان و سود خود را، اينقدر دانم
که سود من زيان است و زيانم سود مى گردد
به چشم کم به داغ لاله صحرانشين منگر
که شمع ايمن اينجا در لباس دود مى گردد
من از زناريان کفر نعمت نيستم صائب
به اندک التفاتى خاطرم خشنود مى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید