شماره ٣٣٨: شاخ گل از دست و چوگان تو يادم مى دهد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
شاخ گل از دست و چوگان تو يادم مى دهد
غنچه از گوى گريبان تو يادم مى دهد
جلوه خورشيد تابان در ته دامان ابر
زير زلف از ماه تابان تو يادم مى دهد
برق عالمسوز در ابر سياه نوبهار
از نگاه چشم فتان تو يادم مى دهد
از شفق حال شهيدان تو مى گردد عيان
ماه نو از تيغ عريان تو يادم مى دهد
انتظام گوهر شهوار در کام صدف
زير لب از عقده دندان تو يادم مى دهد
خط به دور جام لبريز از شراب لاله رنگ
گرد لب از خط ريحان تو يادم مى دهد
مى دهد ياد از دل پرخون من هر غنچه اى
هرگلى از روى خندان تو يادم مى دهد
از صف محشر دلم لرزان شود چون برگ بيد
کز صف برگشته مژگان تو يادم مى دهد
در ميان جان شيرين چون الف جا مى دهم
هر چه از سرو خرامان تو يادم مى دهد
در کنار بوستان، مجموعه رنگين گل
صائب از اوراق ديوان تو يادم مى دهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید