شماره ٢٦٣: بر سبکروحان چو عيسى سوزنى لنگر شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
بر سبکروحان چو عيسى سوزنى لنگر شود
برگ کاهى چشم را مقراض بال و پر شود
جان کامل را نباشد در تن خاکى قرار
مى شود زندان صدف بر قطره چون گوهر شود
تيره روزان سرمه چشمند اهل ديد را
کى غبار خاطر آيينه خاکستر شود؟
هر که را چون شبنم گل چشم خواب آلود نيست
غافل از خورشيد کى از نرمى بستر شود؟
روسياهى شد دليل کعبه مقصد مرا
تيرگى آيينه را رهبر به روشنگر شود
نقطه بردارد چو دست خويش از گردآورى
صفحه خاک از پريشان گرديش دفتر شود
نيست قيل وقال را جا در دل عارف که موم
از قبول نقش گردد ساده چون عنبر شود
سينه پيش ناخن الماس مى سازد سپر
هر که خواهد چون عقيق ساده نام آور شود
سنبل جنت شود در سينه چون بشکست آه
گريه چون در دل گره شد چشمه کوثر شود
آنقدر دست از جلاى ديده و دل برمدار
تا سر زانو ترا آيينه محشر شود
تشنه خون مى شود با تيغ چون پيوست آب
هر که با آهن دلان آميخت بد گوهر شود
شمع مى دزدد زبان خويش را صائب به کام
در شبستانى که کلک من سخن گستر شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید