شماره ١٥١: سيرچشمى تنگدستان را توانگر مى کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
سيرچشمى تنگدستان را توانگر مى کند
موم را اين بحر گوهر خيز عنبر مى کند
داغ دارد سينه ام را بيقراريهاى دل
اين سپند شوخ خون در چشم مجمر مى کند
لعل سيرابش کجا دارد غم لب تشنگان؟
چشمه حيوان کجا ياد سکندر مى کند؟
عندليب از بيقرارى سينه مى مالد به خار
شبنم بى شرم گل بالين و بستر مى کند
مى دهد اهل نظر را بر سر خود عشق جاى
از حباب اين بحر گوهرخيز افسر مى کند
تا غبار خط لب لعل ترا در بر کشيد
گوهر از گرد يتيمى خاک بر سر مى کند
چشم زار ما نخواهد ماند زير دست و پاى
شوق خرمن مور ما را صاحب پر مى کند
اين چه حسن عالم آشوب است کز هر جلوه اى
صفحه آيينه را صحراى محشر مى کند
لامکان سيران خبر دارند از پرواز ما
شعله ما رقص در بيرون مجمر مى کند
اين جواب آن غزل صائب که مى گويد مثال
عالمى را يک نگاه گرم کافر مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید