شماره ١٤٩: مست ناز من زساغر تا لبى تر مى کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
مست ناز من زساغر تا لبى تر مى کند
از لب ميگون دو چندان مى به ساغر مى کند
بلبل از افغان رنگين سرخ دارد روى باغ
بوستان پيرا دهان غنچه پر زر مى کند
صبح پيرى کرد خواب غفلت ما را گران
بادبان بر کشتى ما کار لنگر مى کند
آب روشن مى کند ظاهر ضمير خاک را
نغمه در دل هر چه مى باشد مصور مى کند
روى گردان زاهد از دنيا براى شهرت است
سکه از بهر روايى پشت بر زر مى کند
از تلاش پايه رفعت شود دين پايمال
پشت بر محراب واعظ بهر منبر مى کند
بس که افتاده است گيرا حرف شوق آميز من
نامه من کار شاهين با کبوتر مى کند
خاب مرگش را نسازد بستر بيگانه تلخ
در حيات آن دوربين کز خاک بستر مى کند
در گذر از کشتن صائب که صيد ناتوان
تيغ را دندانه از پهلوى لاغر مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید