شماره ٨٤: وقت جمعى خوش که دفتر را در آب افکنده اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
وقت جمعى خوش که دفتر را در آب افکنده اند
مهر گل از دوربينى بر گلاب افکنده اند
کرده اند آنها که خود را در چمن گردآورى
سر چو شبنم در کنار آفتاب افکنده اند
ساده لوحانى که دارند از جهان راحت طمع
دام بهر صيد در بحر سراب افکنده اند
رهبر عشق حقيقى مى شود عشق مجاز
زين سرپل تشنگان خود را در آب افکنده اند
شستشوى ديده منظورست بهر ديدنش
عشقبازان گر نظر بر آفتاب افکنده اند
تا زخود پهلو تهى روشن ضميران کرده اند
آسمان را چون مه نو در رکاب افکنده اند
غافل از افسانه نتوان کرد اهل عشق را
کز دل روشن، نمک در چشم خواب افکنده اند
موى آتش ديده گرديده است مژگانها تمام
تا زروى آتشين او نقاب افکنده اند
کوته انديشان که دل بر قصر دولت بسته اند
دست خود چون موج بر دوش حباب افکنده اند
هوشياران صائب از دوزخ محابا مى کنند
ميکشان صدره بر اين آتش کباب افکنده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید