شماره ٥٥: نه همين از حرف دردآلود من خون مى چکد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
نه همين از حرف دردآلود من خون مى چکد
کز نگاه حسرتم بيش از سخن خون مى چکد
لاله زارى مى شود گر بگذرد بر شوره زار
بس که از دامان آن پيمان شکن خون مى چکد
تا که از داغ غريبى غوطه در خون زد، که باز
همچو زخم تازه از صبح وطن خون مى چکد
گر يمن را نيست دل خون زان عقيق آبدار
از چه از هر پاره سنگى در يمن خون مى چکد؟
بلبل يکرنگ را گر در جگر خارى خلد
شاهدان باغ را از پيرهن خون مى چکد
زينهار انديشه چيدن به خاطر مگذران
کز نگاه تند ازان سيب ذقن خون مى چکد
هر کجا بى پرده گردد روى آتشناک او
جاى اشک از چشم شمع انجمن خون مى چکد
تا کدامين سنگدل امروز مى آيد به باغ
کز فغان عندليبان چمن خون مى چکد
مى شود فواره خون خامه صائب در کفم
بس که از گفتار دردآلود من خون مى چکد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید