غزل شماره ۷۲۳

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
وى روز من بى روى تو همچون شب تار آمده
اى مه غلام روى تو گشته زحل هندوى تو
وى خور ز عکس روى تو چون ذره در کار آمده
اى در سرم سوداى تو جان و دلم شيداى تو
گردون به زير پاى تو چون خاک ره خوار آمده
جان بنده شد راى تورا روى دل آراى تو را
خاک کف پاى تو را چشمم به ديدار آمده
چون بر بساط دلبرى شطرنج عشقم مى برى
گشتم ز جان و دل برى اى يار عيار آمده
تا نرد عشقت باختم شش را ز يک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده
اى جزع تو شکر فروش اى لعل تو گوهر فروش
اى زلف تو عنبر فروش از پيش عطار آمده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید