غزل شماره ۶۱۶

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بيا تا رند هر جايى بباشيم
سر غوغا و رسوايى بباشيم
نمى ترسى که همچون خود نمايان
اسير بند خودرايى بباشيم
اگر در جمع قرايان نشينيم
ز سر تا پاى قرايى بباشيم
بيا تا در تماشاى خرابات
چو رندان تماشايى بباشيم
چو عقل ما عقيله است آن نکوتر
که عاشق وار سودايى بباشيم
چو در درياى بى پايان فتاديم
همان بهتر که دريايى بباشيم
چو صحرا گشت بر ما آنچه بايست
برون کون صحرايى بباشيم
چو پيدا نيست جاى ما چو عطار
همه جايى همه جايى بباشيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید