غزل شماره ۴۵۰

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى عشق تو با وجود هم تنگ
در راه تو کفر و دين به يک رنگ
بى روى تو کعبه ها خرابات
بى نام تو نامها همه ننگ
در عشق تو هر که نيست قلاش
دور است به صد هزار فرسنگ
قلاشان را درين ولايت
از دار همى کنند آونگ
عشقت به ترازوى قيامت
دو کون نسخت نيم جو سنگ
قرابه ننگ و شيشه نام
افتاد و شکست بر سر سنگ
زنار مغانه بر ميان بند
وانگه به کليسيا کن آهنگ
مردانه درآى کاندرين راه
نه بوى همى خرند و نه رنگ
راهى است دراز و عمر کوتاه
بارى است گران و مرکبى لنگ
کلى ز سر وجود برخيز
افتاده مباش بر در تنگ
مى دان به يقين که در دو عالم
در راه تو نيست جز تو خرسنگ
برخيز ز راه خود چو عطار
تا بازرهى ز صلح و از جنگ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید