غزل شماره ۳۸۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
قدم درنه اگر مردى درين کار
حجاب تو تويى از پيش بردار
اگر خواهى که مرد کار گردى
مکن بى حکم مردى عزم اين کار
يقين دان کز دم اين شيرمردان
شود چون شير بيشه شير ديوار
چو بازان جاى خود کن ساعد شاه
مشو خرسند چون کرکس به مردار
دليرى شيرمردى بايد اين جا
که صد دريا درآشامد به يکبار
ز رعنايان نازک دل چه خيزد
که اين جا پردلى بايد جگرخوار
نه او را کفر دامن گير و نه دين
نه او را نور دامن سوز و نه نار
دلا تا کى روى بر سر چو گردون
قرارى گير و دم درکش زمين وار
اگر خواهى که دريايى شوى تو
چو کوهى خويش را برجاى مى دار
کنون چون نقطه ساکن باش يکچند
که سرگردان بسى گشتى چو پرگار
اگر خواهى که در پيش افتى از خويش
سه کارت مى ببايد کرد ناچار
يکى آرام و ديگر صبر کردن
سيم دايم زبان بستن ز گفتار
اگر دستت دهد اين هر سه حالت
علم بر هر دو عالم زن چو عطار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید