غزل شماره ۲۸۲

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نگارم دوش شوريده درآمد
چو زلف خود بشوليده درآمد
عجايب بين که نور آفتابم
به شب از روزن ديده درآمد
چو زلفش ديد دل بگريخت ناگه
نهان از راه دزديده درآمد
ميان دربست از زنار زلفش
به ترسايى نترسيده درآمد
چو شيخى خرقه پوشيده برون شد
چو رندى درد نوشيده درآمد
رداى زهد در صحرا بينداخت
لباس کفر پوشيده درآمد
به دل گفتم چبودت گفت ناگه
تفى از جان شوريده درآمد
مرا از من رهانيد و به انصاف
فتوحى بس پسنديده درآمد
جهان عطار را داد و برون شد
چو بيرون شد جهان ديده درآمد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید