غزل شماره ۲۱۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چو طوطى خط او پر بر آورد
جهان حسن در زير پر آورد
به خوش رنگى رخش عالم برافروخت
ز سرسبزى خطش رنگى بر آورد
لب چون لعلش از چشمم گهر ريخت
بر چون سيمش از رويم زر آورد
گل از شرم رخ او خشک لب گشت
ز خشکى اى عجب دامن تر آورد
دهان تنگ او يارب چه چشمه است
که از خنده به دريا گوهر آورد
سر زلفش شکار دلبرى را
هزاران حلقه در يکديگر آورد
فلک زان چنبرى آمد که زلفش
فلک را نيز سر در چنبر آورد
فلک در پاى او چون گوى مى گشت
چو چوگانش به خدمت بر سر آورد
چو شد عطار لالاى در او
ز زلفش خادمى را عنبر آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید