غزل شماره ۱۶۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در زير بار عشقت هر توسنى چه سنجد
با داو ششدر تو هر کم زنى چه سنجد
چون پنجه هاى شيران عشق تو خرد بشکست
در پيش زور عشقت تر دامنى چه سنجد
جايى که کوهها را يک ذره وزن نبود
هيهات مى ندانم تا ارزنى چه سنجد
جايى که صد هزاران سلطان به سر درآيند
اندر چنان مقامى چوبک زنى چه سنجد
جان هاى پاک بازان خون شد درين بيابان
يک مشت ارزن آخر در خرمنى چه سنجد
چون پردلان عالم پيشت سپر فکندند
با زخم ناوک تو هر جوشنى چه سنجد
جان و دلم ز عشقت مستغرقند دايم
در عشق چون تو شاهى جان و تنى چه سنجد
چون ساکنان گلشن در پايت اوفتادند
عطار سر نهاده در گلخنى چه سنجد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید