غزل شماره ۱۱۵

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آفتاب رخ تو پنهان نيست
ليک هر ديده محرم آن نيست
هر که در عشق ذره ذره نشد
پيش خورشيد پاى کوبان نيست
ذره مى شو هواى جانان را
که به جانان رسيدن آسان نيست
مرد جانان نه اى مکن دعوى
زانکه نامرد مرد جانان نيست
شادى وصل تو کسى يابد
که درين واديش غم جان نيست
تا که دردى نيايدت پيدا
هرچه ديگر کنى تو درمان نيست
سر درين راه باز و پا در نه
زانکه ره را اميد پايان نيست
تن بزن چند گويى اى عطار
هر کسى مرد اين بيابان نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید